2 راه حل بُرد در برنامه ریزی برای سخنرانی

 2 راه حل بُرد در برنامه ریزی برای سخنرانی

مخاطبان از صحبت های شما چه انتظاری دارند؟ می خواهند آنها را تکان دهد.

آنها می خواهند از جایی که درحال حاضر قرار دارند— ترسهایشان، امیدهایشان، تیک های عصبی شان— به جای جدیدی بروند. یک جای بهتر. جایی که آنها را متحول کند.

 و همانطور که تجربه نشان داده هدایت آنها در چنین سفر کار بسیار دشواری بوده و به دو اهرم مهم نیاز دارد:

1: سوگیری در وضعیت موجود

2: محدوده توجه کوتاه

 

سوگیری در وضعیت موجود

 از آنجا که ما موجوداتی یک دنده هستیم می خواهیم حرف های طرف مقابل ما را تکان دهد اما نمی خواهیم وضعیت موجود را تغییر دهیم.

کاملا آماده حرکت هستیم اما همه چیز در زندگی مان طوری مرتب شده که به ثابت و ساکن ماندن ترغیب می شویم.

روانشناسان به این حالت "سوگیری در وضعیت موجود" می گویند.

 این سوگیری یعنی دوست داریم همه چیز در همان وضعیت ثابت بماند، حتی وقتی می دانیم که این وضعیت اصلا خوب نیست، و جایی که قرار است به آن برویم خیلی بهتر است.

هر وقت می شنوید کسی می گوید، "سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند" درواقع شاهد همین سوگیری در وضعیت موجود هستید.

 

دلایل تکاملی متعددی وجود دارند که مغز ما را به این ساختار عادت داده اند: مثلا وقتی می توانید در آرامش زندگی کنید چرا باید ریسک کنید. اما

 همین عادات ذهنی هستند که باعث می شوند در همین وضعیت آرامش اتفاقاتی رخ دهند که به ضرر همه هستند.

صرفا نشان دادن مقصد به مخاطب کافی نیست: باید به آنها نشان دهید که چرا برداشتن گام های اولیه ضروری است.

جوزف کمپبل، اسطوره شناس آمریکایی، اینکار را "فراخوان ماجراجویی" می نامد، که بخشی از یک سفر بزرگ است که طی آن افق های جدیدی به روی مخاطبان گشوده می شود.

مخاطب پذیرای این ماجراجویی است؛ پس به آنها نشان دهید که قرار است آنها را از کدام نقطه جدا کنید و بعد یک تصویر جذاب از نقطه مقصد نمایش دهید.

در این موقعیت "متقاعدسازی" یعنی جذاب نشان دادنِ سفر.

 

حفظ توجه همگان

مشکل بدتر می شود. نه تنها افراد نمی خواهند نقطه فعلی خود را از دست بدهند، بلکه اصلا نمی خواهند گوش کنند.

کاربران تلفن همراه چند بار در روز تلفن هایشان را لمس می کنند؟

پاسخ 2617 بار است.

ما این مستطیل های دوست داشتنی و درعین حال نفرت انگیزمان را روزی 2617 بار لمس می کنیم. و این تازه یک رقم میانگین است.

حالا این رقم یک حقیقت را به ما اثبات می کند: شما بعنوان سخنران با انبوهی از رسانه های آنلاین رقابت می کنید که هر ثانیه درحال منحرف کردن توجه مخاطبان از شما هستند.

ابزارهای انحراف توجه در اطراف ما بسیارند، اما دامنه توجه ما محدود است.

همه اینها یک مشکل دیگر هم اضافه می کنند که سخنران از لحظه ای که برای سخنرانی اش برنامه ریزی می کند با آن مواجه است: واژه های او باید توجه مخاطب را جلب کرده و این توجه را تا پایان برنامه حفظ کند.

خبر خوب اینکه این دو مشکل— از یکسو انگیزه و از سوی دیگر توجه— یک راه حل ساده دارند.

درحین راهبری و هدایت مخاطبان طی این سفر متحولانه آنها را میخکوب کنید.

اگر مخاطبان بر جایش میخکوب نشده یعنی ترجیح می دهد شبکه های اجتماعی اش را چک کند. اما اگر شیفته سخنرانی شما شده ولی صحبت هایتان او را تکان نداده با این احساس محل سخنرانی را ترک می کند که شما قصد فریب او را داشتید.

 

ما عمیقا براین باوریم که هر سخنرانی باید از جایگاه خدمتگزاری به مخاطب شروع شود.

 

سخنران ها برای آموزش، راهنمایی، ایجاد تحول، و ارائه راه حل دعوت شده اند. اگر نتوانند از عهده این کارها برآیند صرفا برای خاموش کردن حس خودپرستی به قیمت هدر دادن زمان و تمرکز مخاطبان آنجا هستند.


 

وبلاگی ایجاد نشده است، بزودی مطلع خواهید شد!